به غضنفر میگن:چرا قواص ها از پشت می پرن تو آب؟میگه چون اگه از جلو بپرن می افتن تو قایق
***
غضنفر سوار هواپیما میشه میبینه هرکی داره با یه چیزی کلاس میزاره ، یکی لبتابشو باز کرده جلوش ، یکی موبایلشو…. میخواد کم نیاره ، یه جعبه دستمال کاغذی میذاره تو جیبش یه گوشه دستمالو میذاره بیرون . بغل دستیش میگه: ببخشید…
***
به غضنفر میگن برو این اتوبوس را پارک کن.می ره صندلی هاشو در میآره جاشون درخت میکاره
***
غضنفر بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد اسمشو میزاره پسفطرت!
***
غضنفر ادعا پیامبری میکرد.بش میگن باید 40 روز بری تو غار تا خدا وحی بده پیامبر بشی.ترکه هم میره بعد از 2 روز لت و پاره بر میگرده بهش میگن چی شد؟میگه والا ما رفتیم نشستیم یهو جبریل با قطار اومد رد شد
***
غضنفر بچش بعد از عید فطر به دنیا میاد اسمشو میزاره پسفطرت!
***
رفیق غضنفر باباش مرده بوده هی بی تابی میکرده .دوستاش بهش میگن برو دلداریش بده.میره پیشش میگه: ناپلون رو که میشناسی؟ اینهمه جنگ و فتوحات کرد اخر مرد.انیشتن رو هم که میشناسی؟اینهمه کشف و اختراع کرد اخرش مرد.بابای تو که هیچ گهی نبود تو اینقدر براش بی تابی میکنی.
***
به غضنفر میگن یه حرف فلسفی بگو. میگه: آدمای احمق کسانی هستند که به همه چیز 100% اطمینان میکنن. بش میگن مطمئنی؟ میگه 100%
***
یک روز غضنفر از یکی میپرسه ساعت چنده ؟ میگن : سه و نیم. غضنفر میگه : دارم دیوونه میشم از صبح تا حالا هرکی یه چیزی گفته
***
به غضنفر میگن چرا ماشینتو از پلاک شروع میکنی به شستن؟؟میگه والا یه بار از سقف شروع کردم وقتی رسیدم به پلاکش دیدم ماشین خودم نیست .
***
غضنفر عمیق در فکر فرو رفته بود و با خود فکر میکرد اگر ادیسون نبود، باید در تاریکی تلویزیون نگاه میکردیم!
***
از غضنفر میپرسن: عاشورا چه روزی ؟ میگه: روزه جهانی قیمه!!
***
غضنفر میره پیش دکتر و می گه: آقای دکتر به دادم برس! از صبح تا حالا کمرم راست نمی شه! دکتر با تعجب به سر تا پای غضنفر نگاه می کنه و می گه: علتش معلوم است! دکمه یقه پیراهنت را به دکمه شلوارت وصل کردی
***
خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، میخواهیم بریم بندر! غضنفر داد میزنه: کجا؟ ما تا شام نخوریم هیچجا نمیریم!!!
***
غضنفر توی جبهه بیسیم چی بوده زنگ میزنه میگه : آقا 5 تا عراقی دستگیر کردم بیاید ببرید میگن خودت بیار …. میگه نه شما بیاین اینا نمیذارن من بیام
***
یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه: سبز – آبى – قرمز ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!!
***
خسیسه با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه!!
***
یه روز غضنفر میره در مغازه خیاطی. پارچه شو میده میگه برام یه شلوار بدوز. فردا نیام بگی وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا نمیخوام پدر سگ پارچه منو بده میخوام برم